کارتون آموزش زبان اسپانیایی ماجراهای مارکودهه شصتیMarco Capitulo

کارتون آموزش زبان اسپانیایی ماجراهای مارکو

7 دی وی دی

خلاصه داستان سریال روی مارکو، پسری است که با خانواده اش در شهر بندری جنوا، ایتالیا در دوران افسردگی در سال 1881 زندگی می کند. پدر مارکو، پیترو روسی، مدیر یک بیمارستان است که وقت خود را به درمان فقرا اختصاص می دهد. بیماران، و بنابراین خانواده با مشکلات مالی مواجه است. مادر محبوبش، آنا روسی، برای کسب درآمد برای مارکو به آرژانتین می رود تا به عنوان خدمتکار کار کند. وقتی نامه های مادرش پس از نشان دادن بیماری او متوقف می شود، مارکو از بدترین اتفاق برای سرنوشت او می ترسد. از آنجایی که پدرش بیش از حد مشغول کار در کلینیک خود است و برادر بزرگترش تونیو برای آموزش به عنوان راننده لوکوموتیو در میلان فرستاده شد، او تنها کسی است که آزادانه به دنبال او است.
مارکو میمون حیوان خانگی برادر بزرگترش آمدئو را می برد و آنها مخفیانه وارد کشتی آندریا دوریا، کشتی عازم برزیل می شوند. در برزیل، مارکو سوار یک کشتی مهاجر می شود و به بوئنوس آیرس می رسد و در آنجا با عروسک گردانی به نام پپینو و خانواده اش که از جنوا می شناختند، ملاقات می کند. آنها او را تا باهیا بلانکا همراهی می کنند تا مادرش را پیدا کنند.
در باهیا بلانکا، او متوجه می شود که عمویش نامه هایی را که مادرش برای او فرستاده بود، دزدیده است. او به بوئنوس آیرس باز می گردد و با کشتی به روزاریو می رود. در آنجا او سعی می کند بفهمد که چگونه می تواند سوار قطار به کوردوبا شود. دوستان ایتالیایی مارکو پول جمع می کنند و برای او بلیط قطار می خرند. مارکو به کوردوبا می رسد و با موفقیت مهندس کشاورزی مستر مکینز را پیدا می کند. او به مارکو می گوید که مادرش برای برادرش در توکومان کار می کند و به او پول کافی برای بلیط قطار می دهد. اما مارکو در نهایت پول را به یک دکتر می دهد تا جان دختر فقیری را که ملاقات می کند نجات دهد. مارکو دزدکی وارد قطار می شود، اما در میانه ناکجاآباد گرفتار و پرت می شود. گروهی از روماهای مسافرتی او را نجات می دهند و یک الاغ پیر به او می دهند.
پس از چند روز، الاغ می میرد و مارکو به راه رفتن به سمت توکومان ادامه می دهد. او سرانجام گرسنه و خسته به مقصد می رسد و مادرش را می یابد. مادرش خیلی مریض است و نیاز به عمل دارد، اما خیلی ضعیف است. به محض دیدن مارکو، قدرت خود را به دست می آورد و موفق می شود عمل جراحی را با موفقیت پشت سر بگذارد.
در پایان سریال، مارکو و مادرش به جنوا بازمی‌گردند، جایی که خانواده دوباره جمع می‌شوند.